به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ با گسترش روزافزون نقش رسانهها در سبک زندگی، ارزشها و حتی ساختارهای هویتی جوامع، نهاد خانواده بیش از هر زمان دیگری در معرض بازتعریف قرار گرفته است. آنچه روزگاری در حریم خصوصی و روابط سنتی خانواده معنا مییافت، امروز تحت تأثیر رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، به صحنهای عمومی و گاه بیثبات بدل شده است. در این میان، ایران نیز به عنوان جامعهای با ساختار فرهنگی خاص، از تحولات رسانهای و پیامدهای آن بر خانواده بینصیب نمانده است.
به همین مناسبت، نشست تخصصی بازخوانی جایگاه خانواده در رسانههای ایران با حضور جمعی از پژوهشگران، مستندسازان، فعالان رسانهای، و کارشناسان حوزه زنان و خانواده در خانه اندیشهورزان برگزار شد. این نشست به همت مجمع ملی خانواده با هدف بررسی آسیبها، چالشها و فرصتهای موجود در بازنمایی نهاد خانواده در رسانههای داخلی شکل گرفت.
شرکتکنندگان در این نشست با تحلیل ابعاد مختلف رسانهایشدن خانواده، از جمله تضعیف جایگاه پدر، تغییر نقش مادر، اثرات بلاگری و شبکههای اجتماعی، غفلت از جامعه متکثر و همچنین نقش عملیات روانی رسانههای معارض، بر ضرورت اصلاح گفتمان فرهنگی در رسانهها و تقویت جایگاه خانواده به عنوان یک «کنشگر فعال» در مواجهه با تحولات نوین تأکید کردند.
فاطمه قاسمپور، رئیس کمیته زنان و خانواده مجمع تشخیص مصلحت نظام، در سخنانی جامع و تأملبرانگیز به نقش فزاینده و تأثیرگذار رسانهها در شکلگیری و تحول نهاد خانواده پرداخت. او گفت: «امروزه رسانهها دیگر صرفاً ابزار اطلاعرسانی نیستند، بلکه به عاملی تبدیل شدهاند که در بازتعریف ساختار و کارکرد خانواده نقش محوری ایفا میکنند. این وضعیت را باید تحت عنوان "خانواده رسانهای شده" فهمید؛ بدین معنا که رسانهها بهویژه شبکههای اجتماعی، نه تنها بر زندگی روزمره بلکه بر روابط درونخانوادگی اثر گذاشتهاند و در حال بازنویسی معنای خانوادهاند.»

قاسمپور با تأکید بر این که باید از سطح سیاستگذاریهای کلی عبور کنیم و به عمق تحولات فرهنگی مرتبط با خانواده و رسانه وارد شویم، توضیح داد: «امروزه بخش قابل توجهی از زندگی خصوصی خانوادهها، بهویژه از طریق پدیده بلاگری و اشتراک لحظات زندگی در اینستاگرام و دیگر پلتفرمها، به صحنه عمومی منتقل میشود. این موضوع پرسشهای زیادی را ایجاد میکند که ما باید به آنها بیندیشیم، تحلیل کنیم و در نهایت سیاستها و راهکارهای مؤثری اتخاذ کنیم.»
وی افزود: «در خانواده رسانهایشده، مناسبات خانوادگی از جمله صلهرحم و ارتباطات عاطفی، به جای حضور و دیدارهای رو در رو، اغلب در قالب پیامرسانها و فضای مجازی انجام میشود. این تحول، علاوه بر فرصتها، تهدیدها و آسیبهای متعددی را نیز به همراه دارد که ناگزیر باید به آنها توجه شود.»
رئیس کمیته زنان و خانواده مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به پیشرفتهای فناوری نوین همچون هوش مصنوعی، گفت: «این فناوریها تحولات عمیقی در حوزه زنان، خانواده و کودکان ایجاد کردهاند که چالشها و تهدیدهای جدیدی را به دنبال دارد. نهاد خانواده به عنوان یک مؤلفه اجتماعی و فرهنگی، در ترکیب با رسانه و فناوری، تبدیل به پدیدهای جدید شده است که نیازمند تحلیل دقیق، شناخت عمیق و واکنشهای هدفمند است.»
قاسمپور به سیاستهای کلی خانواده نیز اشاره کرد و اظهار داشت: «در این سیاستها، سه رویکرد اساسی نهفته است: نخست نگاه آسیبشناسانه که آسیبها و تهدیدات را شناسایی میکند، دوم صیانت از خانواده که بر حفظ و حمایت از این نهاد تاکید دارد، و سوم عاملیتبخشی به خانواده که هدف آن تبدیل خانواده به یک بازیگر فعال و کنشگر در مواجهه با مسائل است، نه صرفاً یک نهاد منفعل.»
او تأکید کرد: «وقتی خانواده به این سطح از عاملیت برسد، میتواند در برابر تهدیداتی مانند هوش مصنوعی و مشکلات ناشی از فضای مجازی، مقاومت و پدافند درونی ایجاد کند. این نقطه هدف ماست؛ خانوادهای که مستقل و هوشمندانه مسائل را حل کند.»
قاسمپور در پایان سخنان خود از ضرورت توسعه گفتمان خانواده فعال و رسانهایشده گفت و از نخبگان، رسانهها و کارشناسان خواست تا در نشستهای تخصصی و مجامع علمی به این موضوع بپردازند و دانش بومی و علمی مرتبط با آن را تولید کنند.
محمدحسن صادقزاده، پژوهشگر و مستندساز حوزه خانواده، در گفتوگویی عمیق و انتقادی به ساختارهای ضدخانواده در رسانههای داخلی پرداخت. او با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی تنها کشور با درآمد بالا است که نرخ زاد و ولدش بالاتر از نرخ جایگزینی است، اظهار داشت: «آنها ساختارهای خانوادگی خود را به صورت شبکهوار و مبتنی بر روابط مستحکم تعریف کردهاند، اما مشکل اصلی ما رسانههای داخلی هستند که به طور سیستماتیک به خانواده حمله میکنند.»

صادقزاده با انتقاد از سینما و شبکه خانگی گفت: «در بسیاری از فیلمها و سریالها، نقش پدر یا مرد خانواده به شدت تخریب میشود؛ یا به شکل فردی ضعیف و بیکفایت، یا حتی منفی و شرور به تصویر کشیده میشود. این خطمشی، ناشی از یک ایدئولوژی عمیق و خاص است که در نظام آموزش هنر و علوم انسانی ما شکل گرفته است.»
او این ایدئولوژی را مرتبط با مکتب فرانکفورت و نگاه ضدخانواده آن دانست و توضیح داد: «این مکتب، اقتدار پدر و ساختارهای سنتی خانواده را به عنوان نیروهایی سرکوبگر و عامل فاشیسم معرفی کرده است. در نتیجه، کسانی که در این سیستم آموزشی رشد میکنند، تصویر مثبتی از مردانگی و پدرسالاری در ذهن خود ندارند.»
صادقزاده افزود: «مشکل فقط ایدئولوژی نیست، بلکه بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان ما خودشان در خانوادههای ناپایدار یا با تجربه نفرت از پدر رشد کردهاند. این تجربه شخصی در شکلگیری نگاه آنان تأثیر گذاشته و باید به آن هم توجه شود.»
او راهکار را در تربیت نیروی هنری آگاه و کنشگر دانست که نگاه مثبت و سازندهای به خانواده داشته باشد و همزمان به اصلاح نظام آموزشی فعلی نباید صرفاً تکیه کرد، بلکه باید در مسیرهای موازی، تولید محتوا و آموزشهای خاص را دنبال کرد.
صادقزاده همچنین به وضعیت جهانی خانواده اشاره کرد و گفت: «غرب بعد از یک قرن تجربه، نتایج حذف خانواده را میبیند؛ جامعهای با افزایش فرزندآوری خارج از ازدواج، بارداریهای نوجوانی، و سردرگمیهای جنسیتی. این دادهها باید به گوش جامعه ایرانی برسد تا بتوانیم از تکرار این مسیر جلوگیری کنیم.»
او با بیان اینکه رسانهها نقش تعیینکنندهای در بازتعریف مفاهیمی چون ازدواج، اخلاق جنسی و آزادی دارند، گفت: «متأسفانه رسانهها با فشارهای سیاسی و جنگ روانی، جامعه را به سمت بیثباتی و سردرگمی هدایت میکنند.»
مهدیه منافی، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، با نقد نگاه غیرسیستمی به خانواده در رسانهها، به نقش کلیدی مردان در حفظ و قوام خانواده اشاره کرد. او گفت: «خانواده یک سیستم است و اجزای آن یعنی مرد، زن و فرزندان باید به صورت معنادار با هم ارتباط داشته باشند. اما در رسانههای ما، بار نقش و مسئولیت عمدتاً روی دوش زنان افتاده و مردان نادیده گرفته شدهاند.»

منافی با اشاره به روندی که مردانگی را از مردان گرفته، افزود: «در بسیاری از سریالها و فیلمها، مرد خانواده ضعیف، منفعل و حتی مضحک نمایش داده میشود. این روند از فیلمهایی مانند "پدرسالار" شروع و تا آثاری مثل "پیرپسر" و "برادران لیلا" ادامه یافته است.»
او به تجربه خود در سیاستگذاری حجاب و تأثیر شخصیت حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماد مردانگی مقتدر اشاره کرد و گفت: «ما باید این تصویر مردانگی مقتدر و محبوب را در رسانه احیا کنیم.»
منافی همچنین به آیه ۳۴ سوره نساء اشاره کرد که مرد را قوام خانواده معرفی میکند و گفت: «امروزه مسئولیتهای مردان در خانواده کمتر شده و زنان به تنهایی باید نقشهای اقتصادی و اجتماعی را برعهده بگیرند، که این نابرابری فرهنگی و اجتماعی را افزایش میدهد.»
او در پایان تأکید کرد که باید مردانگی را در رسانه بازتعریف کنیم و مرد را به جایگاه واقعی و مقتدر خود بازگردانیم.
سمیرا جلیلیان، خبرنگار صداوسیما، به مسئله جامعه متکثر و تنوع دیدگاهها پرداخت. او گفت: «ما باید بپذیریم جامعهای داریم که همه افراد آن مانند ما فکر نمیکنند یا سبک زندگی ما را نمیپسندند. وقتی درباره موضوعات حساس فرهنگی مثل حجاب و خانواده صحبت میکنیم، باید به گروههایی که دیدگاه متفاوتی دارند هم توجه کنیم.»

جلیلیان با اشاره به مخالفت خود با عادیسازی پوشش نامتعارف، افزود: «با این حال نمیتوانیم چشممان را بر این واقعیت ببندیم که بخشی از جامعه، به دلایل اعتقادی یا اعتراضی، متفاوت از ما عمل میکند. برای این گروهها باید برنامه داشته باشیم.»
او رسانه ملی را یک «ظرف» دانست که هر کس به فراخور موقعیت خود از آن استفاده میکند و تأکید کرد اصلاحات فرهنگی باید از سطح رسانه فراتر رفته و ساختار حکمرانی فرهنگی را هدف قرار دهد.
مطهره محرابی، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، بر نقش کلیدی مادران به عنوان کنشگران رسانهای و فرهنگی تأکید کرد. او گفت: «از زبان بدن گرفته تا پوشش، مادران میتوانند پیامهای مهم فرهنگی را منتقل کنند.»

محرابی با اشاره به ضعف سیاستگذاری رسانهای، گفت: «تا زمانی که تهیهکنندگان و برنامهسازان معنای واقعی سیاستها و الگوهای زن مسلمان را درک نکنند، نمیتوان انتظار داشت رسانهها در این زمینه موفق باشند.»
او به تکنیکهای عملیات روانی دشمن مانند تکرار دروغ و روایتهای مخدوش اشاره کرد و هشدار داد که ناآگاهی از این روشها باعث میشود جامعه دچار تردید و سردرگمی شود.
محرابی شخصیتهای خاکستری را یکی از خطرناکترین تهدیدات دانست و گفت: «این افراد با ارائه گزارههای ناصحیح در قالب گزارههای درست، مخاطب را گمراه میکنند.»
او در انتها تأکید کرد برای موفقیت در میدان رسانه، باید از خود شروع کنیم، تکنیکهای رسانهای را یاد بگیریم و روایتهای مستند و بیطرفانه و هنرمندانه ارائه دهیم.
نشست تخصصی بازخوانی جایگاه خانواده در رسانههای ایران، بیش از آنکه صرفاً تلاشی برای آسیبشناسی وضعیت موجود باشد، تلاشی بود برای آغاز یک گفتوگوی عمیق و راهبردی میان نخبگان، رسانهگران و سیاستگذاران فرهنگی. سخنرانان این نشست از زوایای مختلف به یک نقطه مشترک اشاره داشتند: خانواده ایرانی در میانه تحولات پرشتاب رسانهای، نیازمند بازتعریف جایگاه، نقش و عملکرد خویش است.
از «خانواده رسانهایشده» و ظهور سبکهای جدید زیست در فضای دیجیتال گرفته تا تخریب جایگاه پدر و حذف نقش مردانه در محصولات فرهنگی، از نادیدهگرفتن صدای اقشار متکثر تا بیتوجهی به عملیات روانی دشمن، همگی نشان میدهند که سیاست فرهنگی و رسانهای کشور نیازمند بازاندیشی و نوسازی مفهومی است.
کارشناسان این نشست بر ضرورت عبور از رویکردهای واکنشی، شعاری و سیاستزده، و حرکت به سمت گفتمانسازی فعال، دانشمحور و هنرمندانه در حوزه خانواده تأکید کردند. تقویت عاملیت خانواده، احیای مردانگی مقتدر، روایتگری هوشمند و مستند، تربیت رسانهگران متعهد، و همچنین درک واقعیت جامعه متکثر، از جمله مهمترین راهبردهایی بودند که در این نشست مطرح شدند.
در نهایت، این نشست نقطهی عزیمتی بود برای شکلگیری گفتمانی تازه؛ گفتمانی که خانواده را نه صرفاً موضوعی برای نمایش یا سیاستگذاری، بلکه بازیگری مرکزی در نبردهای فرهنگی امروز میبیند. تداوم این گفتگوها، بهرهگیری از ظرفیت نخبگان، و حرکت به سمت سیاستگذاری مبتنی بر واقعیت و دانش بومی، گامی ضروری برای مقاومسازی نهاد خانواده در برابر چالشهای پیشرو است.
گزارش از امیر صفره



